۳۳۰ بار خوانده شده
زِ عشقِ آن رُخ ِخوبِ تو ای اصولِ مُراد
هر آن کِه توبه کُند توبهاش قَبول مَباد
هزار شُکر و هزاران سِپاسْ یَزدان را
که عشقِ تو به جهان پَرّ و بال بازگُشاد
در آرزویِ صَباحِ جَمالِ تو عُمری
جهانِ پیر هَمیخوانْد هر سَحَر اَوْراد
برادری بِنِمودی شَهَنْشَهی کردی
چه دادْ مانْد که آن حُسن و خوبیِ تو نَداد؟
شنیدهایم که یوسُفْ نَخُفت شب ده سال
برادران را از حَق بِخواست آن شَهْ زاد
که ای خدایْ اگر عَفْوِشان کُنی کردی
وَگَر نه دَرفکَنم صد فَغان دَرین بُنیاد
مَگیر یا رَب ازیشان که بَسْ پَشیمانند
ازان گُناه کَزیشان به ناگهان افتاد
دو پایِ یوسُف آماس کرد از شب خیز
به دَرد آمد چَشمَش زِ گریه و فریاد
غَریو در مَلَکوت و فرشتگان اُفتاد
که بَحْرِ لُطف بِجوشید و بَندها بِگُشاد
رَسید چارده خِلْعَت که هر چهارده تان
پَیَمبرید و رَسولید و سَرورِ عُبّاد
چُنین بُوَد شب و روز اجتهادْ پیران را
که خَلْق را بِرَهانند از عذاب و فَساد
کنند کارِ کسی را تَمام و بَرگُذرند
که جُز خدای نَدانَد زِهی کَریم و جَواد
چو خِضْر سویِ بِحار ایلیاس در خُشکی
برایِ گُم شُدگان میکنند اِسْتِمداد
دَهَند گنجِ رَوان و بَرَند رَنجِ رَوان
دَهَند خِلْعَتِ اَطْلَس بُرون کنند لُباد
بَس است باقیِ این را بِگویَمَت فردا
شب اَرْ چه ماه بُوَد نیست بیظَلام و سَواد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
هر آن کِه توبه کُند توبهاش قَبول مَباد
هزار شُکر و هزاران سِپاسْ یَزدان را
که عشقِ تو به جهان پَرّ و بال بازگُشاد
در آرزویِ صَباحِ جَمالِ تو عُمری
جهانِ پیر هَمیخوانْد هر سَحَر اَوْراد
برادری بِنِمودی شَهَنْشَهی کردی
چه دادْ مانْد که آن حُسن و خوبیِ تو نَداد؟
شنیدهایم که یوسُفْ نَخُفت شب ده سال
برادران را از حَق بِخواست آن شَهْ زاد
که ای خدایْ اگر عَفْوِشان کُنی کردی
وَگَر نه دَرفکَنم صد فَغان دَرین بُنیاد
مَگیر یا رَب ازیشان که بَسْ پَشیمانند
ازان گُناه کَزیشان به ناگهان افتاد
دو پایِ یوسُف آماس کرد از شب خیز
به دَرد آمد چَشمَش زِ گریه و فریاد
غَریو در مَلَکوت و فرشتگان اُفتاد
که بَحْرِ لُطف بِجوشید و بَندها بِگُشاد
رَسید چارده خِلْعَت که هر چهارده تان
پَیَمبرید و رَسولید و سَرورِ عُبّاد
چُنین بُوَد شب و روز اجتهادْ پیران را
که خَلْق را بِرَهانند از عذاب و فَساد
کنند کارِ کسی را تَمام و بَرگُذرند
که جُز خدای نَدانَد زِهی کَریم و جَواد
چو خِضْر سویِ بِحار ایلیاس در خُشکی
برایِ گُم شُدگان میکنند اِسْتِمداد
دَهَند گنجِ رَوان و بَرَند رَنجِ رَوان
دَهَند خِلْعَتِ اَطْلَس بُرون کنند لُباد
بَس است باقیِ این را بِگویَمَت فردا
شب اَرْ چه ماه بُوَد نیست بیظَلام و سَواد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.