۲۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸

دوش آمد و گفت: ای شب و روزت غمِ من
هرگز نشوی تا تو توئی همدمِ من

من خورشیدم تو سایهای بر سرِخاک
تا محو نگردی نشوی محرَمِ من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.