۲۳۴ بار خوانده شده
ای دل! دانی که او سزاوار تو نیست
چه عشوه فروشی که خریدار تو نیست
ای عاشق درمانده! بیندیش آخر
دل برکاری منه که آن کار تو نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چه عشوه فروشی که خریدار تو نیست
ای عاشق درمانده! بیندیش آخر
دل برکاری منه که آن کار تو نیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.