۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴

ای دل هر دم دست به خون نتوان برد
ور دل بردی ز غم کنون نتوان برد

وی دیده تو کم گری که چندینی آب
در هیچ زمین به پل برون نتوان برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.