۳۱۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۵۳

مَر بَحْر را زِ ماهی دایم گُزیر باشد
زیرا به پیشِ دریا ماهی حَقیر باشد

مانندِ بَحْرِ قُلْزُم ماهی نیابی ای جان
در بَحْرِ قُلْزُمِ حَق ماهی کَثیر باشد

بَحْر است هَمچو دایه ماهی چو شیرخواره
پیوسته طِفْلِ مِسکین گریانِ شیر باشد

با این همه فَراغَت گَر بَحْر را به ماهی
مَیلی بُوَد به رَحْمَت فَضْلِ کَبیر باشد

وان ماهی‌یی که دانَد کانْ بَحرْ طالِبِ اوست
پایَش زِ رویِ نَخْوَت فوقِ اَثیر باشد

آن ماهی‌یی که دریا کارِ کسی نسازد
اِلّا که رایِ ماهی آن را مُشیر باشد

گویی زِ بَس عِنایَت آن ماهی است سُلطان
وان بَحْرِ بی‌نِهایَت او را وَزیر باشد

گَر هیچ کَس زِ جُرأت ماهیش خوانَد او را
هر قطره‌یی به قَهْرش مانندِ تیر باشد

تا چند رَمْز گویی رَمْزَت تَحَیُّر آرَد
روشن تَرَک بیان کُن تا دلْ بَصیر باشد

مَخْدومْ شَمسِ دین است هم سَیِّد و خداوند
کَزْ وِیْ زمینِ تبریز مُشک و عَبیر باشد

گَر خارهایِ عالَم اَلْطافِ او بِبینَند
در نَرمی و لَطافت همچون حَریر باشد

جانَم مَباد هرگز گَر جانم از شَرابَش
وَزْ مَستیِ جَمالَش از خود خَبیر باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.