۶۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۲۶

ای خدا از عاشقانْ خُشنود باد
عاشقان را عاقِبَتْ مَحْمود باد

عاشقان را از جَمالَت عید باد
جانِشان در آتشَت چون عود باد

دست کردی دِلْبَرا در خونِ ما
جانِ ما زین دستْ خونْ آلود باد

هر کِه گوید که خلاصَش دِهْ زِ عشق
آن دُعا از آسْمانْ مَردود باد

مَهْ کَم آید مُدّتی در راهِ عشق
آن کَمیِّ عشقْ جُمله سود باد

دیگران از مرگْ مُهْلَت خواستند
عاشقان گویند نی نی زود باد

آسْمان از دودِ عاشقْ ساخته‌ست
آفرین بر صاحِبِ این دود باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.