۲۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

ای وهم و خیال و حسِّ تو رهزن تو
بشناس که نیست جان تو در تن تو

این سر ز سر گزاف نتوان دانست
این جز به تفکّر نشود روشن تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.