۳۵۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۱۲

خُنْب‌هایِ لایَزالی جوش باد
باده نوشانِ اَزَل را نوش باد

تیزچَشمانِ صَفا را تا اَبَد
حَلْقه‌هایِ عشقِ تو در گوش باد

دوش گفتم ساقی‌اَش را هوش دار
ساقی‌اَش گفتا مرا بیهوش باد

ای خدا از ساقیانِ بَزمِ غَیب
در دو عالَمْ بانگِ نوشانوش باد

عقلِ کُل کو رازْ پوشانَد هَمی
مَستْ باد و رازْ بی‌روپوش باد

هر سَحَر هَمچون سَحَرگَهْ بی‌حِجاب
آفتابِ حُسن در آغوش باد

شَمسِ تبریز اَرْ چه پُشتَش سویِ ماست
صد هزاران آفرینْ بر روش باد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.