۲۵۹ بار خوانده شده

الحکایه و التمثیل

حکایت کرد ما را نیک خواهی
که در راه بیابان بود چاهی

از آن چه آب می‌جستم که ناگاه
فتاد انگشتری از دست در چاه

فرستادم یکی را زیر چه سار
که چندانی که بینی زیر چه بار

همه در دلو کن تا برکشم من
بود کانگشتری بر سر، کشم من

کشیدم چند دلو بار از چاه
فراوان بار جستم بر سر راه

یکی سنگ سیه دیدم در آن خاک
چو گویی شکل او بس روشن و پاک

برافکندم که تا سنگی گران هست
ز دستم بر زمین افتاد وبشکست

دو نیمه گشت و کرمی از میانش
برآمد سبز برگی در دهانش

زهی منعم که در پروردگاری
میان سنگ کرمی را بداری

بچاه تیره در راه بیابان
میان سنگ کرمی را نگه بان

حریصا لطف رزاقی او بین
عطا و نعمت باقی او بین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.