۳۵۲ بار خوانده شده
شاهِ ما از جُمله شاهان پیش بود و بیش بود
زان که شاهَنْشاهِ ما هم شاه و هم درویش بود
شاهِ ما از پَردهیی بر جانْ چو خود را جِلْوه کرد
جانِ ما بیخویش شُد زیرا که شَهْ بیخویش بود
شاهِ ما از جانِ ما هم دور و هم نزدیک بود
جانِ ما با شاهِ ما نزدیک و دورْاَنْدیش بود
صافِ او بیدُرد بود و راحَتَش بیدَرد بود
گُلْشَنِ بیخار بود و نوشِ او بینیش بود
یک صِفَت از لُطفِ شَهْ آنجا که پَرده بَرگرفت
آب و آتش صُلح کرد و گُرگْ دایهیْ میش بود
جانِ مُطْلَق شُد زِ نورش صورتی کو جان نداشت
گشت قُربانِ رَهَش آن کَس که او بَدکیش بود
نیست میگفتیم اَنْدَر هست گفت آری بیا
هست شُد عالَم ازو موقوفِ یک آریش بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
زان که شاهَنْشاهِ ما هم شاه و هم درویش بود
شاهِ ما از پَردهیی بر جانْ چو خود را جِلْوه کرد
جانِ ما بیخویش شُد زیرا که شَهْ بیخویش بود
شاهِ ما از جانِ ما هم دور و هم نزدیک بود
جانِ ما با شاهِ ما نزدیک و دورْاَنْدیش بود
صافِ او بیدُرد بود و راحَتَش بیدَرد بود
گُلْشَنِ بیخار بود و نوشِ او بینیش بود
یک صِفَت از لُطفِ شَهْ آنجا که پَرده بَرگرفت
آب و آتش صُلح کرد و گُرگْ دایهیْ میش بود
جانِ مُطْلَق شُد زِ نورش صورتی کو جان نداشت
گشت قُربانِ رَهَش آن کَس که او بَدکیش بود
نیست میگفتیم اَنْدَر هست گفت آری بیا
هست شُد عالَم ازو موقوفِ یک آریش بود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.