۲۶۳ بار خوانده شده

الحکایه و التمثیل

یکی شاگرد احول داشت استاد
مگر شاگرد را جایی فرستاد

که ما را یک قرابه روغن آنجاست
بیاور زود آن شاگرد برخاست

چو آنجا شد که گفت و دیده بگماشت
قرابه چون دو دید احول عجب داشت

بر استاد آمد گفت ای پیر
دو می‌بینم قرابه من چه تدبیر

ز خشم استاد گفتش ای بد اختر
یکی بشکن دگر یک را بیاور

چو او در دیدن خود شک نمی‌دید
بشد این شکست آن یک نمی‌دید

اگر چیزی همی بینی تو جز خویش
توهم آن احول خویشی بیندیش

تو هر چیزی که می‌بینی تو آنی
ولی چون در غلط ماندی چه دانی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:الحکایه و التمثیل
گوهر بعدی:الحکایه و التمثیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.