۴۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۴۷

ای طَرَبناکان زِ مُطربْ اِلْتِماسِ مَیْ کنید
سویِ عِشرت­ها رَوید و مَیلِ بانگِ نَی کنید

شَهْ سَوارِ اسبِ شادی­ها شوید ای مُقْبِلان
اسپِ غَم را در قَدَم‌هایِ طَرَب­ها پَی کنید

زان میِ صافی زِ خُمِّ وَحْدَتش ای باخودان
عقل و هوش و عاقِبَت بینی همه لا شَی کنید

نوبَهاری هست با صد رَنگِ گُلزار و چَمَن
تَرکِ سرد و خُشک و اِدْباریِّ ماهِ دَیْ کنید

کُشتگان خواهید دیدن سَر بُریده جوقْ جوق
اَیُّهاالْعُشّاق مُرتَدّید اگر هَی هَیْ کنید

سویِ چین است آن بُتِ چینی که طالِب گشته اید
این چه عقل است این که هر دَمْ قَصدِ راهِ رَیْ کنید؟

در خَراباتِ بَقا اَنْدَر سَماعِ گوشِ جان
تَرکِ تکرارِ حروفِ اَبْجَد و حُطّی کنید

از شرابِ صرفِ باقی کاسهٔ سَر پُر کنید
فَرشِ عقل و عاقلی از بَهرِ لِلَّهْ طَی کنید

از صِفاتِ باخودی بیرون شوید ای عاشقان
خویشتن را مَحْوِ دیدارِ جَمالِ حَیّ کنید

با شَهِ تبریز شَمسُ الدّینْ خداوندِ شَهان
جانْ فِدا دارید و تَنْ قُربانْ زِ بَهرِ وَیْ کنید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.