۲۳۸ بار خوانده شده

گفتار بلبل با گل و غنیمت دانستن وصال

به گل بلبل همی گفت ای دل افروز
چراغ مهربانی را برافروز

بیا کامشب شب ناز و نیاز است
چو زلف ماهرویان شب دراز است

غنیمت دان شبی با یار تا روز
به هم گفتن بسی اسرار جان سوز

دو یار مهربان چون راز گویند
حکایتهای رفته باز گویند

بهشت جاودان جز آن نفس نیست
ولی کس را بدان دم دسترس نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رفتن باز بطلب بلبل و خواندن او را بسلیمان
گوهر بعدی:حکایت گفتن بلبل وعتاب کردن باغبان و عذرخواستن گل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.