۲۰۷ بار خوانده شده

جواب پدر

پدر گفتش دماغت پُر غرورست
که این اندیشه از تحقیق دورست

که تا هرنیک و هر بد در نبازی
نباشی عاشقی الّا مجازی

اگر در عشق می‌باید کمالت
بباید گشت دایم در سه حالت

یکی اشک و دوم آتش سیم خون
اگر آئی ازین سه بحر بیرون

درون پرده معشوقت دهد بار
وگرنه بس که معشوقت دهد کار

اگر آگه نگشتی زین روایت
ترا دایم تمامست این حکایت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:المقالة الحادی و العشرون
گوهر بعدی:(۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.