۲۴۳ بار خوانده شده

(۸) حکایت یحیی معاذ رازی

مگر یحیی معاذ آن مردِ محرم
براهی بر دهی بگذشت خرّم

یکی گفتش که هست این ده دهی خوش
زبان بگشاد یحیی همچو آتش

کزین خوشتر دل مردیست بالغ
که هست او از ده خوش سخت فارغ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:(۷) گفتار جعفر صادق
گوهر بعدی:(۹) حکایت در ذمّ دنیا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.