۲۱۷ بار خوانده شده

المقالة التاسع عشر

ششم فرزند آمد دل پر اسرار
ز الماس زبان گشته گهربار

پدر را گفت آن خواهم همیشه
که باشد کیمیا سازیم پیشه

اگر یابم بعلم کیمیا راه
شوند از من جهانی کیمیا خواه

گر آن دولت بیابم دین بیابم
که چون آن یک دهد دست این بیابم

جهان پر ایمن گردانم از خویش
فقیران را غنی گردانم از خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:جواب پدر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.