۲۰۴ بار خوانده شده
پدر گفتش عزیزا چند گوئی
ز غفلت ملک فانی چند جوئی
چو باقی نیست ملکت جز زمانی
مکن در گردنت بار جهانی
چو بار خود بتنها بر نتابی
ببار خلق عالم چون شتابی؟
ز درویشی چو مردن هست دشوار
ز شاهی چون بمیری آخر کار؟
چو میبینی زوال پادشاهی
عجب میآیدم تا می چه خواهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ز غفلت ملک فانی چند جوئی
چو باقی نیست ملکت جز زمانی
مکن در گردنت بار جهانی
چو بار خود بتنها بر نتابی
ببار خلق عالم چون شتابی؟
ز درویشی چو مردن هست دشوار
ز شاهی چون بمیری آخر کار؟
چو میبینی زوال پادشاهی
عجب میآیدم تا می چه خواهی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:المقالة السابع عشر
گوهر بعدی:(۱) حکایت گوسفندان و قصّاب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.