۲۳۳ بار خوانده شده

جواب پدر

پدر گفتش درین شوریده زندان
بطاعت می‌توان شد از بلندان

اگر خواهی بلندی بر پَر از چاه
که آن از طاعتی یابی نه ازجاه

پیمبر گفت: آخر وصف مستور
که آن از مغز صدیقان بود دور

بلاشک حب جاه و حب مالست
ترا این جاه جستن پس وبالست

اگرچه در ره حق خاص خاصی
شوی گر جاه یابی مرد عاصی

چنان از تو برآرد جاه دودی
که نبود از تدارک هیچ سودی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:المقالة العاشرة
گوهر بعدی:(۱) حکایت سلطان سنجر با عبّاسۀ طوسی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.