۲۰۸ بار خوانده شده

المقالة الثانیة

پسر گفتش گر این شهوت نباشد
میان شوی و زن خلوة نباشد

نباشد خلق عالم را دوامی
نماند در همه گیتی نظامی

اگر این حکمت و ترکیب نبود
بساط ملک را ترتیب نبود

یکی باید هزار و یک تن آراست
که تا یک لقمه بنهی در دهان راست

بحکمت کارفرمایان این راه
ز ماهی کار می‌رانند تا ماه

زمین از کف فلک تابد ز دودی
که گر چیزی نبایستی نبودی

اگر شهوة نبودی در میانه
نه تو بودی و نه من در زمانه

تو شهوة می براندازی ز مردان
دلم را سر این معلوم گردان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:جواب پدر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.