۳۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۷۵

هر آن دل‌ها که بی‌تو شاد باشد
چو خاشاکی میانِ باد باشد

چو مُرغِ خانگی کَزْ اوج پَرَّد
چو شاگردی که بی‌اُستاد باشد

چه مانَد صورتی کَزْ خود تَراشی
بدان شاهی که حوری زاد باشد؟

چه مانَد هَیبَتِ شمشیرِ چوبین
به شمشیری که از پولاد باشد؟

تو عَهدی کرده‌یی چون روح بودی
وَلیکِن کِی تو را آن یاد باشد

اگر مُنکِر شَویْ من صَبر دارم
بدان روزی که روزِ داد باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.