۳۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۷۴

چُنان کَزْ غم دلِ دانا گُریزد
دو چندان غم زِ پیشِ ما گُریزد

مَگَر ما شِحْنه‌ایم و غم چو دُزد است؟
چو ما را دید جا از جا گُریزد

بِغُرَّد شیرِ عشق و گَلّهٔ غَم
چو صید از شیر در صَحْرا گُریزد

زِ نابینا بِرِهنه غم ندارد
زِ پیشِ دیدهٔ بینا گُریزد

مرا سوداست تا غم را بِبینم
وَلیکِن غم ازین سودا گُریزد

همه عالَم به دستِ غم زَبونند
چو او بیند مرا تنها گُریزد

اگر بالا رَوَم پَستی گُریزد
وَگَر پَستی رَوَم بالا گُریزد

خَمُش باشم بُوَد کین غَم دَراُفْتَد
غَلَط خود غَم زِ ناگویا گُریزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.