۶۲۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۳۶

بِمیرید بِمیرید دَرین عشقْ بِمیرید
دَرین عشقْ چو مُردید همه روحْ پَذیرید

بِمیرید بِمیرید وَزین مرگ مَتَرسید
کَزین خاکْ بَرآیید سَماواتْ بگیرید

بِمیرید بِمیرید وَزین نَفْس بِبُرّید
که این نَفسْ چو بَند است و شما همچو اسیرید

یکی تیشه بگیرید پِیِ حُفرهٔ زندان
چو زندانْ بِشِکَستید همه شاه و اَمیرید

بِمیرید بِمیرید به پیشِ شَهِ زیبا
بَرِ شاه چو مُردید همه شاه و شَهیرید

بِمیرید بِمیرید وَزین اَبر بَرآیید
چو زینْ ابر بَرآیید همه بَدْرِ مُنیرید

خَموشید خَموشید خَموشی دَمِ مرگ است
هم از زندگی است این که زِ خاموش نَفیرید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.