۳۶۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۱۱

ای خُفته شبِ تیره هنگامِ دُعا آمد
وِیْ نَفْسِ جَفاپیشه هنگامِ وَفا آمد

بِنْگَر به سویِ روزَن بُگْشایْ دَرِ توبه
پَرداخته کُن خانه هین نوبَتِ ما آمد

از جُرم و جَفاجویی چون دست نمی‌شویی؟
بر رویْ بِزَن آبی میقاتِ صَلا آمد

زین قبله به یاد آری چون رو به لَحَد آری
سودَت نکُند حَسرت آن گَهْ که قَضا آمد

زین قبله بِجو نوری تا شمعِ لَحَد باشد
آن نور شود گُلْشَن چون نورِ خدا آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.