۶۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۹۱

چه بوی است این چه بوی است این مَگَر آن یار می‌آید؟
مَگَر آن یارِ گُل رُخسار از آن گُلْزار می‌آید؟

شبی یا پَردهٔ عودی وَ یا مُشْکِ عَبِرسودی
و یا یوسُف بدین زودی از آن بازار می‌آید؟

چه نور است این چه تاب است این چه ماه و آفتاب است این؟
مَگَر آن یارِ خَلْوَت جو زِ کوه و غار می‌آید؟

سَبویِ میْ چه می‌جویی دَهانَش را چه می‌بویی؟
تو پِنْداری که او چون تو ازین خَمّار می‌آید؟

چه نُقصانْ آفتابی را اگر تنها رَوَد در رَهْ؟
چه نُقْصانْ حِشْمَتِ مَهْ را که بی‌دَستار می‌آید؟

چه خورْد این دلْ در آن مَحْفِل که همچون مَستْ اَنْدَر گِل
ازان میخانه چون مَستانْ چه ناهَموار می‌آید؟

مَخُسب امشب مَخُسب امشب قَوامش گیر و دَریابَش
که او در حَلقهٔ مَستان چُنین بسیار می‌آید

گُلِستان می‌شود عالَم چو سَروَش می‌کُند سَیران
قیامَت می‌شود ظاهر چو در اِظْهار می‌آید

همه چون نَقْشِ دیواریم و جُنْبان می‌شویم آن دَم
که نورِ نَقْشْ بندِ ما بَرین دیوار می‌آید

گَهی در کویِ بیماران چو جالینوس می‌گردد
گَهی بر شکلِ بیماران به حیلَت زار می‌آید

خَمُش کردم خَمُش کردم که این دیوانِ شعرِ من
زِ شَرمِ آن پَری چهره به اِسْتِغْفار می‌آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید
Avatar نقش کاربری
Ash

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.