۲۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱

سخن طی می‌کنم ناگاه در خواب
در آن بی‌گه که در جو خفته بود آب

به گوش آمد صدایی در چنانم
که کرد از هزیمت مرغ جانم

چنان برخاستم از جا مشوش
که برخیزد سپند از روی آتش

چنان بیرون دویدم بیخودانه
که خود را ساختم گم در میانه

من درمانده کز بیرون این در
به آن صیاد جان بودم گمان بر

ز شست شوق تیری خورده بودم
که تا در می‌گشودم مرده بودم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.