۲۴۹ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵

رفتم به طبیب گفتم ای بینائی
افتادهٔ عشق را چه می‌فرمایی

ترک صفت و محو وجودم فرمود
یعنی که ز هر چه هست بیرون آئی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۱۸۸۴
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.