۲۹۵ بار خوانده شده
رفتم بر یار از سر سر دستی
گفتا ز درم برو که این دم مستی
گفتم بگشای در که من مست نیم
گفتا که برو چنانکه هستی هستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
گفتا ز درم برو که این دم مستی
گفتم بگشای در که من مست نیم
گفتا که برو چنانکه هستی هستی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۱۸۸۳
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۸۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.