۲۹۰ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۱۷۸۸

خوش خوش صنما تازه رخان آمده‌ای
خندان بدو لب لعل گزان آمده‌ای

آن روز دلم ز سینه بردی بس نیست
کامروز دگر به قصد جان آمده‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۱۷۸۷
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۷۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.