۲۷۲ بار خوانده شده
ای آب از این دیدهٔ بیخواب برو
وی آتش از این سینهٔ پرتاب برو
وی جان چو تنی که مسکنت بود نماند
بیآبی خود مجوی و بر آب برو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
وی آتش از این سینهٔ پرتاب برو
وی جان چو تنی که مسکنت بود نماند
بیآبی خود مجوی و بر آب برو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۱۵۳۵
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۱۵۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.