۳۵۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۳۱

عِشوهٔ دشمن بِخوردی عاقِبَت
سویِ هِجران عَزْم کردی عاقِبَت

بازگَردی زان خَسانِ زَن صِفَت
سویِ این مَردان چو مَردی عاقِبَت

سیر گَردی زان همه جُفتانْ تو زود
چونک فَردِ فَردِ فَردی عاقِبَت

چون گُلِ زَردی زِعشقِ لاله‌یی
لاله گَردی گر چه زَردی عاقِبَت

چون که خاکِ شَمسِ تبریزی شُدی
نورِ سَقْفی لاجوردی عاقِبَت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.