۴۰۹ بار خوانده شده
چو با ما یارِ ما امروز جُفت است
بگویم آنچه هرگز کَس نگفتهست
همه مَستَنْد این جا مَحْرَمانَند
مَیَندیش از کسی، غَمّاز خفتهست
خَزان خُفت و بَهاران گَشت بیدار
نمیبینی درخت و گُل شِکُفتهست
اگر یک روز باقی باشد از دِیْ
زمین لببَسته است و گُل نَهُفتهست
هَلا در خواب کُن اوباشِ تَن را
که گوهرهایِ جانیْ جُمله سُفتهست
خَمُش کُن، زَر دَهی، زان دُر نیابی
وَگَر مَحْرَم شوی، بِسْتان که مُفت است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بگویم آنچه هرگز کَس نگفتهست
همه مَستَنْد این جا مَحْرَمانَند
مَیَندیش از کسی، غَمّاز خفتهست
خَزان خُفت و بَهاران گَشت بیدار
نمیبینی درخت و گُل شِکُفتهست
اگر یک روز باقی باشد از دِیْ
زمین لببَسته است و گُل نَهُفتهست
هَلا در خواب کُن اوباشِ تَن را
که گوهرهایِ جانیْ جُمله سُفتهست
خَمُش کُن، زَر دَهی، زان دُر نیابی
وَگَر مَحْرَم شوی، بِسْتان که مُفت است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.