۴۲۹ بار خوانده شده
مَبَر رنج ای برادر خواجه سختست
به وَقتِ داد و بَخششْ شوربَختست
اگر چه باغ را نیمی گرفتهست
وَلیکِن سخت بیمیوه درختست
گُشاده ابروست و بسته کیسه
مَشو غِرّه که او را سیم و رَخْتست
دو دَستَش را به تَخته دوختَسْتَند
چه سود ار خواجه بر بالای تختست
وجودش گر چه یک پارهست چون کوه
سَخایَش مُرده است و لَخْت لَخْتست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
به وَقتِ داد و بَخششْ شوربَختست
اگر چه باغ را نیمی گرفتهست
وَلیکِن سخت بیمیوه درختست
گُشاده ابروست و بسته کیسه
مَشو غِرّه که او را سیم و رَخْتست
دو دَستَش را به تَخته دوختَسْتَند
چه سود ار خواجه بر بالای تختست
وجودش گر چه یک پارهست چون کوه
سَخایَش مُرده است و لَخْت لَخْتست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.