۲۸۷ بار خوانده شده
مرا دوستی گفت آخر کجایی
چرا بیشتر نزد ما مینیایی
به تشویر گفتم که از بیستوری
به بیگانگی میکشد آشنایی
مرا گفت چون بارگیری نخواهی
که از خدمتت نیست روی رهایی
به بیت عمادی جوابش بگفتم
که گفتمش گفتم که ای روشنایی
مرا از شکستن چنان باک ناید
که از ناکسان خواستن مومیایی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
چرا بیشتر نزد ما مینیایی
به تشویر گفتم که از بیستوری
به بیگانگی میکشد آشنایی
مرا گفت چون بارگیری نخواهی
که از خدمتت نیست روی رهایی
به بیت عمادی جوابش بگفتم
که گفتمش گفتم که ای روشنایی
مرا از شکستن چنان باک ناید
که از ناکسان خواستن مومیایی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۸ - در حکمت و موعظه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۰ - در هجا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.