۳۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳۷ - بزرگی به خانهٔ انوری رفت در تهنیت قدوم او گوید

مرحبا مرحبا درآی درآی
اثر خیر اثیر دین خدای

ای زمام قضا گرفته به دست
وی محیط فلک سپرده به پای

نه به از خدمت تو آلت جاه
نه به از همت تو مکنت جای

از نهیبت ستاره بی‌آرام
وز رکابت زمانه ناپروای

ای بر افلاک دست کرده به قدر
وی ز خورشید گوی برده به رای

به سر کوی بوده‌ای که همی
به سجود اندر آمدست سرای

کای فلک با تو پست ره بگذار
وی جهان با تو خرد رخ بنمای

به کرم بر زمین من بخرام
به قدم در نهاد من بفزای

منزل ار در خور قدوم تو نیست
چه شود ساعتی به فضل به پای

تو همایی به فر و پر فکند
بر تر و خشک سایه پر همای

ای کمر بسته پیشت اختر سعد
اختر من تویی کمر بگشای

کردی آراسته سرای مرا
همچنین سال و مه همی آرای

چون رسم زحمتی همی آرم
چو رسی خدمتی همی فرمای

تا بود آسمان زمانه‌نورد
تا بود اختران فلک‌پیمای

باد عمر تو با زمانه قرین
باد قدر تو با فلک همتای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۶ - ستایش سرای مجدالدین ابوالحسن عمرانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.