۳۲۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۷ - در طلب هیزم

ای ز دست تجاسر خادم
شربهای ملال نوشیده

اختلالی که من دارد
نیست بر خاطر تو پوشیده

بدو ایام بیض و من صایم
وز خطا در صواب کوشیده

نیم جوشیده دیگکی دارم
قلقلش گوش نانیوشیده

از طریق کرم توانی کرد
بدو چوبش تمام جوشیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶ - در مدح پادشاه زمان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.