۳۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۵ - در مرثیه

ای جهانت به مهر دل جویان
آسمان هم در این هوس پویان

مویه‌گر گشته زهرهٔ مطرب
بر جهان و جهانیان مویان

عمر خوش خوی روترش کرده
بی‌تو بر زندگان چو بدخویان

کرده اجرام ماتمت بر وی
چرخ رایان مشتری رویان

من ز حج زیارتت عاجز
وانگه آن کعبه را به جان جویان

روزم از دود آتش تقدیر
تیره چون طرهٔ سیه مویان

خوانم از نعمت تو بود و نهاد
در کمی روی و داردش روی آن

زانکه پیوسته مردم چشمم
هست روی از غمت به خون شویان

ای که مستور عدت کف تست
قطره در ابر همچو بی‌شویان

نور و ظلمت ز پویهٔ قدمت
خاک کیوت چو عاشقان بویان

نفس تو تازیان و در منزل
تازه گلهای ارجعی رویان

تو و سکان سده در نسبت
همه همشهریان و هم کویان

عرش رخ در جنابت آورده
قدس الله روحه گویان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۶ - در قناعت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.