۳۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۴

روی بخت خواجه خرم همچو گل
باد تا هر سال گل آرد جهان

بسته دولت عهد با دورانش باد
تا بود پیوسته با دوران زمان

باد حاجت خرمی را با دلش
حاجتی که جسم دارد با روان

تیغ او جفت طبیعی با ظفر
رایتش با سرفرازی توامان

سوی اقلیمی که یک ره بنگرد
ابر آنجا فیض بارد جاودان

سوی هر لشکر که آرد روی قهر
گوش دوران نشنود جز الامان

اهل حاجت را درش دارالشفا
سایهٔ تیغش بود دارالامان

جاودان خلق جهان را مدحتش
چون کلام انوری ورد زبان

گر بود بر خوان احسانش دمی
جوع نفتد حاجتش دیگر به نان

شاخ طوبی با قلم در دست اوست
نونهال باغ جنت نایبان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۳ - نصیحت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۵ - در مرثیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.