۳۶۶ بار خوانده شده
من توانم که نگویم بد کس در همه عمر
نتوانم که نگویند مرا بد دگران
گر جهان جمله به بد گفتن من برخیزند
من و این کنج و به عبرت به جهان در نگران
در بد و نیک جهان دل نتوان بست ازآنک
گذرانست بد و نیک جهان گذران
جز نکویی نکنم با همه تا دست رسد
که بر انگشت نپیچند بدم بیخبران
نفس من برتر از آن است که مجروح شود
خاصه از گب زدن بیهدهٔ بیبصران
گاو در خرمن من هست مرا میشاید
ریش گاوی بود آبستنی از کون خران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
نتوانم که نگویند مرا بد دگران
گر جهان جمله به بد گفتن من برخیزند
من و این کنج و به عبرت به جهان در نگران
در بد و نیک جهان دل نتوان بست ازآنک
گذرانست بد و نیک جهان گذران
جز نکویی نکنم با همه تا دست رسد
که بر انگشت نپیچند بدم بیخبران
نفس من برتر از آن است که مجروح شود
خاصه از گب زدن بیهدهٔ بیبصران
گاو در خرمن من هست مرا میشاید
ریش گاوی بود آبستنی از کون خران
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۹ - مطایبه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۱ - در غیبت پیروزشاه از بلخ و تهنیت قدوم او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.