۲۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۸ - اجازت خواهد

ای شاه ز نقدها که باشد
در کیسهٔ صبح و شام موجود

در کیسهٔ عمر انوری نیست
الا نفسی سه چار معدود

وان نیز به بند و مهر او نیست
تا خرج کند چو نقد معهود

گیرم که یکی دو زان بدزدد
تا رای فلک رسد به مقصود

نی دست تصرفش ببرند
وین عاقبتی بود نه محمود

آنگه چه زند چو دست نبود
در دامن جست و جوی معبود

دانی که چو حال بنده این است
ای عنصر عدل و رحمت و جود

شب خوش بادیش کن به کلی
نه شاعر و شعر هست مفقود

ای تا به ابد شب تمنیت
آبستن روزهای مسعود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.