۳۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۶ - در نکوهش روزگار

یک چند روزگار نه از راه مکرمت
بر ما دری ز نعمت گیتی گشاده بود

چون چیز اندکی به هم افتاد باز برد
گفتی که نزد ما به امانت نهاده بود

وامروز هرکه گویدم آن نیم ثروتی
کز مادر زمانه به تدریج زاده بود

چون با تو نیست گویمش آن بازخواست زود
گویی دهنده از سر جودی نداده بود

گردون چو سگ به فضلهٔ خود بازگشت کرد
بیچاره او که کارش با این فتاده بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵ - در هجا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.