۲۹۷ بار خوانده شده
به خدایی که آب حکمت او
از دل خاک میدماند ورد
دست تقدیر او ز دامن شب
بر رخ روز میفشاند گرد
که رهی در فراق وصلت تو
زندگانی نمیتواند کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از دل خاک میدماند ورد
دست تقدیر او ز دامن شب
بر رخ روز میفشاند گرد
که رهی در فراق وصلت تو
زندگانی نمیتواند کرد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸ - در حق سنقر خاص گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.