۲۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۹

به خدایی که آب حکمت او
از دل خاک می‌دماند ورد

دست تقدیر او ز دامن شب
بر رخ روز می‌فشاند گرد

که رهی در فراق وصلت تو
زندگانی نمی‌تواند کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸ - در حق سنقر خاص گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.