۳۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۷ - شراب خواهد

ای جهانی پر از مکارم تو
انوری در جهان ترا دارد

چون قوی‌دل بود به رحمت تو
هر زمان زحمتت همی آرد

چکند گرچه نیست بر تو عزیز
خویشتن خوار می‌نپندارد

بسکه کوشد که با تو دم نزند
کرمت خامشش بنگذارد

مبرمی شرط شاعریست ولیک
بنده را زان شمار نشمارد

اینک این مباینت حکمیست
که به انصاف حکم بگزارد

اینکه او پشت دست می‌خاید
همه را پشت پای می‌خارد

چه کنم قصه چون دراز کنم
عیش تلخم همی بیازارد

آب چون آتشم فرست که باد
بر سرم خاک غم همی بارد

آب انگور بوک سعی کند
تا غمم غوره در نیفشارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸ - در عذر تقصیر خدمت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.