۳۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۸ - عمادالدین پیروزشاه وقتی به خانهٔ حکیم به عیادت آمده بود انوری در شکر آن گفته

ای خداوندی که بنای جهان یعنی خدای
گوهر پاک ترا اصل نکوکاری نهاد

آستان ساحت جاه ترا چون برکشید
عقل کل هم پای بر خاکش بدشواری نهاد

فتنه را خواب ضروری دیده از گیتی بدوخت
چون قضا در دیدهٔ بخت تو بیداری نهاد

دی حیات تو نهادستی مرا در تن چنانک
بالله ار در خاک هرگز ابر آذاری نهاد

عذر آن اقدام چون خواهم که خاکش را سپهر
سرمهٔ چشم خداوندی و جباری نهاد

شاد باش ای مصطفی سیرت که خلق شاملت
بی‌تکلف بر تکبر داغ بیزاری نهاد

از شرف در عرض من عرقی نهادستی چنانک
مصطفی در نسل بوایوب انصاری نهاد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹ - در جواب مکتوب عمادالدین پیروزشاه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.