۲۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۰ - ایضاله

ای ز جانم عزیزتر خاکی
گر زمین عطف دامن تو برفت

از تو باز آمدن که یارد خواست
عذر این آمدن که داند گفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹ - مطایبه در عذر مستی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱ - صفی‌الدین موفق هیزمی به انوری وعده کرد و حکیم غلام خود را به طلب آن فرستاد چون به وعده وفا نکرد این قطعه در هجو او گفت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.