۳۰۶ بار خوانده شده
ای بزرگی کز آب و خاک چو تو
دست دوران آسمان نسرشت
تخمی از لطف در زمین کمال
چو تو حراث روزگار نکشت
یاد کردی ز انوری به کرم
باز بر پشت روزگار نبشت
غرض او تویی و خدمت تو
نه ملاقات چوب و صحبت خشت
در سرایی که تو نخواهی بود
در و دیوار او چه خوب و چه زشت
به خدایی که کعبه خانهٔ اوست
که بود کعبه بیتوام چو کنشت
میزبان اول آنگهی خانه
روئیة الله نخست باز بهشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
دست دوران آسمان نسرشت
تخمی از لطف در زمین کمال
چو تو حراث روزگار نکشت
یاد کردی ز انوری به کرم
باز بر پشت روزگار نبشت
غرض او تویی و خدمت تو
نه ملاقات چوب و صحبت خشت
در سرایی که تو نخواهی بود
در و دیوار او چه خوب و چه زشت
به خدایی که کعبه خانهٔ اوست
که بود کعبه بیتوام چو کنشت
میزبان اول آنگهی خانه
روئیة الله نخست باز بهشت
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱ - در اشتیاق
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳ - فیالحکمة والنصیحة
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.