۷۴۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸ - این قطعه را فتوحی گفت و به انوری بست و مردم بلخ بر حکیم متغیر شدند سوگندنامه در نفی آن گفت

چار شهرست خراسان را در چارطرف
که وسطشان به مسافت کم صد در صد نیست

گرچه معمور و خرابش همه مردم دارند
بر هر بی‌خردی نیست که چندین دد نیست

مصر جامع را چاره نبود از بد و نیک
معدن در و گهر بی‌سرب و بسد نیست

بلخ شهریست در آکنده به اوباش و رنود
در همه شهر و نواحیش یکی بخرد نیست

مرو شهریست به ترتیب همه چیز درو
جد و هزلش متساوی و هری هم بد نیست

حبذا شهر نشابور که در ملک خدای
گر بهشتیست همانست و گرنه خود نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷ - از یکی اکابر رنجیده بود حسب حال خود و نکوهش او گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹ - در طلب شراب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.