۳۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۹ - ناصرالدین طاهر را درد دندان عارض گشته انوری این قطعه هنگام عیادت او گفته و در هر بیت‌التزام لفظ دندان نموده است

ای به دندان دولت آمده خوش
درد دندانت هیچ بهتر هست

دارد از غصه آسمان دندان
بر که بر نفس همتت پیوست

زانکه هرگز به هیچ دندان مزد
بر سر خوان آسمان ننشست

تیز دندانی حرارت می
درد دندانت چون به خیره بخست

باز بنمود آسمان دندان
تا الم باز پس کشیدی دست

سر دندان سپید کرد قضا
گفتش ای جور خوی عشوه‌پرست

آب دندان حریفی آوردی
کوش تا رایگان توانی جست

از چنین صید برمکش دندان
مرغ چربست و آشیانی پست

من نگویم که جامه در دندان
زانتقامش به جان بخواهی رست

خیز و دندان‌کنان به خدمت شو
آسمان دیرتر میان دربست

گفت هم عشوه پشت دست بزد
دو سه دندان آسمان بشکست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸ - حکیم در اواخر عمر از ملازمت دربار سلاطین احتراز می‌نموده، وقتی سلطان غور او را طلبید این قطعه را بدو فرستاد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰ - امیر یوسف نام و عدهٔ عطایی کرده و وفا ننموده بود در تهدید او گفته است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.