۳۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹ - شراب خواهد

فریدالدین کاتب دام عزه
مگر چون ده منی سیکیش بردست

به گرمایی چنین در چار طاقش
به دست چار خوارزمی سپردست

بنتوانی شنید آخر که گویند
که آن صافی سخن محبوس دردست

به آبی چند آبش باز روی آر
اگر دانی که آن آتش نمردست

مصون باد از حوادث نفس عالیت
الا تا نقش گیتی ناستردست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰ - در شکایت دوری از بزم مخدوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.