۳۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲ - در مدح مجدالدین ابوطالب نعمه

گره عهد آسمان سست است
گره کیسهٔ عناصر سخت

آنکه بگشاد هیچ وقت نبست
گره عهد و بندگیش ز بخت

کیست بحری که موج بخشش اوی
کیسهٔ بحر و کان کند پردخت

میر بوطالب آنکه او ثمرست
اسدالله باغ و نعمه درخت

پادشاهیست نسبت او را تاج
شهریاریست همت او را تخت

جرم ماه از اشارت جدش
هم به دو نیمه گشت و هم یک لخت

عرش می‌گفت در احد تکبیر
پدرش تیغ فتح می‌آهخت

در ترازوی همتش هرگز
حاصل روزگار هیچ نسخت

دست او سایه بر جهان افکند
با عدم برد تنگدستی رخت

باد دستش قوی و از دستش
دشمنش لخت لخت گشته به لخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱ - صاحب ناصرالدین را مدح گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳ - در شرح اشتیاق گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.