۳۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳ - در طلب شراب گوید

میر حیدر ایا که خیزد جود
از کف تو چو از شراب طرب

دوستت انوری که نگشاید
جز به یادت ز دوستداری لب

سه شبانروز شد که از مستی
باز نشناختست روز از شب

جلبی چند بوده‌اند حریف
الفیه شلفیه تبار و نسب

همه از آرزوی ... بزرگ
دست بر ... زنان که من یرغب

من و تایی دو دیگران با من
مانده زین ... خوارگان به عجب

همچنین باشد ارکند جودت
مدد خادمت به ماء عنب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲ - فی‌الهجا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴ - ایضا شراب خواهد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.